تولیت آستان قدس رضوی: مشهد در پرتوی حرم رضوی می‌تواند محور دیپلماسی فرهنگی و زیارت باشد نفوذ نگاه سکولاری به مسجد در جامعه | تلاش برای احیای نقش اجتماعی ۱۰ هزار مسجد آیت الله جوادی آملی: مسئولان برای اجرای عدالت و آرامش مردم بکوشند تلاش برای افزایش ظرفیت مالی بنیاد شهید جزئیات عملیات مرمت گلدسته‌های تاریخی مسجد گوهرشاد نظر پاپ فرانسیس در مورد سلاح هسته‌ای شهیدی که در تمام مسجد‌های مشهد نماز خواند لزوم تبیین جایگاه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با نگاه به زن و خانواده طراحی‌های محمود فرشچیان رونمایی می‌شود تبیین ۳ عنصر حیاتی برای کار فرهنگی از دیدگاه آیت الله اعرافی آیا هر خرج گران‌قیمتی اسراف است؟ دامنه مشمولان تشرف به حج ۱۴۰۵ گسترده‌تر شد آیا دعا را باید با رعایت تجوید خواند؟ از خدا چه تصوری داریم؟ عدل الهی و معمای رنج! | چگونه به سؤالاتی که درباره عدل خداوند به ذهنمان می‌آید، پاسخ دهیم؟ مسیح بلوچستان که بود؟ افتخارآفرینی سجاد نوری از خراسان رضوی در چهل و هشتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم آغاز فصل سوم «زندگی با آیه‌ها» با هدف‌گذاری ۵۰ میلیون مخاطب ۷۰ میلیارد تومان بودجه برای تربیت حافظان قرآن تخصیص یافت آیین‌های حرم مطهر امام‌رضا(ع) | روایت ۴ قرن جاروکشی در آستان رضوی
سرخط خبرها

افشای رازی که برکت زندگی است

  • کد خبر: ۲۳۹۱۴۷
  • ۲۵ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۳
افشای رازی که برکت زندگی است
حالا که دارم این کلمات را می‌نگارم چیزی به عاشورا نمانده است، باید شعرهایم را مرتب کنم. باید ملودی هایم را تمرین کنم.

این چند سالی که حنجره ام را نذر این آستان کرده ام چند چیز را همیشه مد نظرم داشته ام. اولین چیزی که وقت خواندن دقت می‌کنم این است که به خودم می‌گویم: چند خیابان آن طرف‌تر این مجلس آستان امام رضا (ع) است، حواست باشد برای جد مظلوم و غریبش داری می‌خوانی، دقت کن، آداب عرض ارادت را مو به مو به جا بیاوری، چیز دیگری که فکر می‌کنم این است که برای پا گرفتن یک دهه مجلس، برای اینکه مستمع بیاید و استفاده کند و فیض ببرد، جمع زیادی از نوکران مخلص و دل سوخته حسین (ع) بی مزد و منت دست به دست هم می‌دهند تا به بهترین شکل ممکن این جلسه برگزار شود.

از چای ریز و آشپز و ناظم میان سینه زنان بگیر تا آن سربازی که حواسش به ترافیک است و تا بچه‌های مخلص و بی ریای صوت و تصویر و چه خجالتی می‌کشم که فقط من دیده می‌شوم. یک رازی با خودم دارم و امسال در آستانه عاشورا می‌خواهم فاشش کنم و آن این است که من هر شب یکی از ارائه هایم را تقدیم می‌کنم به یکی از این گروه خدام. مثلا با خودم می‌گویم این شور برای بچه‌های صوت و این زمینه برای بچه‌های آشپزخانه، این روضه برای بچه‌های نظافت و این واحد برای خادمان قسمت بانوان. امشبم برای شهید و امشبم برسد به اهل قبور و عجیب که از این نذر و قرار چه برکت‌ها که دیده ام.

حالا که دارم این کلمات را می‌نگارم چیزی به عاشورا نمانده است، باید شعرهایم را مرتب کنم. باید ملودی هایم را تمرین کنم. چند شبانه روز است تقریبا روی هم سه چهارساعت بیشتر نخوابیده ام. داریم به روز واقعه نزدیک می‌شویم و همه دلهره ام این است که نتوانم آن طوری که بضاعتش را دارم و لیاقتش را دارم نوکری کنم و از آن بزرگ‌تر ترسم این است که مستمعی، نوکری، عاشقی بیایید و روضه و نوحه و نوایی بشنود و دلش بشکند و حاجتش را بگیرد و مهر و تأیید نوکری و ارادت بخورد و من خودم باشم و گرفتاری‌های روزمره و از قافله جاماندن. حسین جان من قول می‌دهم همه توانم و بضاعتم را در رثای حلقوم بریده تو و خون به ناحق ریخته ات خرج کنم ولی تا تو نخواهی جلوه‌ای نخواهد کرد. ارباب جان، مددی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->