مراسم چهلمین روز شهادت سپهبد باقری برگزار شد راز‌های ناگفته از حضرت شهربانو، مادر امام سجاد (ع) تاریخچه‌ای از ایوان جنوبی صحن آزادی حرم امام رضا (ع) | حکایت خوش‌طعم «ایوان آشپزخانه» روایتی از شهید خسرو حسنی، جانشین اطلاعات نیروی هوافضای سپاه | سردار پیدا و پنهان آینده از آن مستضعفان است شهادت سردار نارنجی از فرماندهان لشکر عملیاتی ۳ حمزه (ع) ارومیه مراسم گرامیداشت اربعین شهدای اقتدار نیروی هوا فضای سپاه برگزار شد منطقه آزاد زیارت در دستورکار ویژه کارگروه ملی امام رضا(ع) وصیت نامه شهید حاجی زاده منتشر شد + متن کامل و عکس ۳۰ بقعه متبرکه خراسان رضوی میزبان زائران دهه پایانی صفر پویش «آهوانه»؛ پیام دوستی از حرم تا حرم با دستان دختران مشهدی پاسخ آیت‌الله سبحانی به شبهه‌ای درباره وجود نام پیامبر در تورات و انجیل آخرین آمار ثبت‌نام در سامانه سماح (یکم مرداد ۱۴۰۴) مدارک مفقودی زائران اربعین چگونه پیدا می‌شود؟ رونمایی از طرح جدید دیوارنگاره میدان انقلاب تهران وقتی آیین، هویت می‌شود | «محفل محترم» از کارکرد اجتماعی عزاداری در یزد می‌گوید آمادگی ۷۴۶ موکب از سوی کانون‌های مساجد کشور برای خدمت به زائران اربعین استان فارس محور جدید بین المللی حرکت زائران اربعین آغاز مستندنگاری زندگی شهدای جنگ ۱۲ روزه (۳۱ تیر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

افشای رازی که برکت زندگی است

  • کد خبر: ۲۳۹۱۴۷
  • ۲۵ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۳
افشای رازی که برکت زندگی است
حالا که دارم این کلمات را می‌نگارم چیزی به عاشورا نمانده است، باید شعرهایم را مرتب کنم. باید ملودی هایم را تمرین کنم.

این چند سالی که حنجره ام را نذر این آستان کرده ام چند چیز را همیشه مد نظرم داشته ام. اولین چیزی که وقت خواندن دقت می‌کنم این است که به خودم می‌گویم: چند خیابان آن طرف‌تر این مجلس آستان امام رضا (ع) است، حواست باشد برای جد مظلوم و غریبش داری می‌خوانی، دقت کن، آداب عرض ارادت را مو به مو به جا بیاوری، چیز دیگری که فکر می‌کنم این است که برای پا گرفتن یک دهه مجلس، برای اینکه مستمع بیاید و استفاده کند و فیض ببرد، جمع زیادی از نوکران مخلص و دل سوخته حسین (ع) بی مزد و منت دست به دست هم می‌دهند تا به بهترین شکل ممکن این جلسه برگزار شود.

از چای ریز و آشپز و ناظم میان سینه زنان بگیر تا آن سربازی که حواسش به ترافیک است و تا بچه‌های مخلص و بی ریای صوت و تصویر و چه خجالتی می‌کشم که فقط من دیده می‌شوم. یک رازی با خودم دارم و امسال در آستانه عاشورا می‌خواهم فاشش کنم و آن این است که من هر شب یکی از ارائه هایم را تقدیم می‌کنم به یکی از این گروه خدام. مثلا با خودم می‌گویم این شور برای بچه‌های صوت و این زمینه برای بچه‌های آشپزخانه، این روضه برای بچه‌های نظافت و این واحد برای خادمان قسمت بانوان. امشبم برای شهید و امشبم برسد به اهل قبور و عجیب که از این نذر و قرار چه برکت‌ها که دیده ام.

حالا که دارم این کلمات را می‌نگارم چیزی به عاشورا نمانده است، باید شعرهایم را مرتب کنم. باید ملودی هایم را تمرین کنم. چند شبانه روز است تقریبا روی هم سه چهارساعت بیشتر نخوابیده ام. داریم به روز واقعه نزدیک می‌شویم و همه دلهره ام این است که نتوانم آن طوری که بضاعتش را دارم و لیاقتش را دارم نوکری کنم و از آن بزرگ‌تر ترسم این است که مستمعی، نوکری، عاشقی بیایید و روضه و نوحه و نوایی بشنود و دلش بشکند و حاجتش را بگیرد و مهر و تأیید نوکری و ارادت بخورد و من خودم باشم و گرفتاری‌های روزمره و از قافله جاماندن. حسین جان من قول می‌دهم همه توانم و بضاعتم را در رثای حلقوم بریده تو و خون به ناحق ریخته ات خرج کنم ولی تا تو نخواهی جلوه‌ای نخواهد کرد. ارباب جان، مددی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->